دیالوگی کوتاه با دیوار
این متن نه سیاسی است،
نه اجتماعی است،
و نه فرهنگی،
بلکه کاملن علمی است.
به آستین کت و لبۀ شلوار دیکتاتورها بر خورده است که چرا مخترعین خوشذوق،
دوباره چرخ را اختراع کردهاند!
بزرگی فرمایش کرده:
«آنکه بر سر مخترع میکوبد شب و روز،
به کشتن اختراع آمده است،
چرخ را در پستوی خانه نهان باید کرد.»
همین ابتدا باید بگویم؛
مشکل اساسی، دیکتاتورها هستند که میگویند تمام اختراعها «واس ماس»
و اجازه نمیدهند مخترعین نابغه، نوعاندیش و همیشه بیدار پا به عرصه بگذارند
و دنیا را به نبوغشان آغشته کنند.
من یقین دارم، این دیکتاتورها اگر نتوانند جلوی اختراع مجدد چرخ را بگیرند،
حتمنِ حتمن، یا آن را سوراخ میکنند، یا چیزی در یک جای وسیله فرو میکنند
تا چرخش از کار بیفتد.
درکل، این دیکتاتورها به نوعی بدبینی مزمن دچار هستند و همه چیز را
توطئه میدانند و شعارشان این است:
«هر چیزی که گرد نباشد، توطئه دشمن است.»
به همین دلیل تمام وسایلشان گرد است:
مثلن؛
تمام ساعتهای مچی
تمام ساعتهای دیواری
تمام بشقابها
تمام کاسهها و دیگها و کلهها.
بزرگترین مشکل این دیکتاتورها این است که هیچ وقت با خودشان فکر نکردند
شاید چیزی که آنها اختراع کردهاند جوابگوی نیاز امروز بشر نیست!
چرا باید تمام چرخها گرد باشند؟
چرا مستطیل، مربع، مثلث یا متساویالساقین نباشند؟
البته این را هم بگویم؛ این دیکتاتورها عاشق متساویالاضلاع هستند،
چون در اثر ساییده شدن ضلعها، در آخر گرد میشود و آنها به خواستۀ گردشان میرسند.
این دیکتاتورها چون گردپسند هستند، چرخ را مناسب سلیقۀ خودشان اختراع کردهاند،
که همین گرد بودن چرخ، یکی از مهمترین دلایل اختراع مجدد آن است.
دو سه روزی است که چرخ تولید شده را، با تشریفات زیاد و در یک بستۀ خیلی شیک،
مانند کادوی ولنتاین، تزئین کرده و به «سرخط» بردهاند، اما از خانۀ ما خیلی دور است.
چند روزی هست که در کمپین «چرخ گرد، واسه آدمای گرد» عضو شدهام، به همین دلیل،
از هیچ وسیلهای که چرخش گرد باشد استفاده نمیکنم؛
فقط نمیدانم چهطور باید به سرخط بروم؟!
- ۹۹/۰۸/۲۱