خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

دیالوگی کوتاه با دیوار

دوشنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۲۸ ب.ظ

 

به نام او که خلق کرد آسمان و زمین و هر آنچه میان آنهاست . . . 

 

به نام او که خلق کرد انسان و هر آنچه به او بخشید . . . 

 

به نام او که خلق کرد فرشته ای از فرشتگان درگاهش به نام مادر،

 

و هر آنچه در وجود پاکش نهاد . . . 

 

به نام او که گفت بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را . . . 

 

و فرشته ای که مصیبت های این زندگیِ نکبت بار، او را وادار کرد تا بگوید: تو بخوان مرا، تا من اجابت کنم . . .

 

 از بلندای پلی همراه فرزندی معصوم . . .

 

اجابتی که پایانی است بر دردِ جانکاه اش،

 

پایانی است بر ناله های شبانه اش،

 

پایانی است بر گرسنگیِ هر شبِ خود و کودک معصوم اش،

 

و مرهمی بر قلبِ همسرِ خانه نشینِ شکسته غرور، تا شاید اینگونه، غرورش بیشتر . . . 

 

بی شک او اولین نبود، آخرین هم نخواهد بود . . .

.

.


پس بخوان به نام او که به حکمِ مرگِ جسم، دیگر زنده نیست . . .

 

به نام او که زین پس، ناله های خود را همراهِ نفرینی خانمان سوز،

 

به دنبالِ ناله های پر شرار مرغ سحر پیش می فرستد، . . . 

.

.

.

باشد که فردا، بهتر از امروز باشد.

 

  • نیما رهبر (شبخأن)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی