ادبیات گیلکی _ شعری از میرزا ابوالقاسم رشتی
يكشنبه, ۳ آبان ۱۳۹۴، ۰۹:۳۸ ق.ظ
ای فرات، آیا رود سبط پیمبر از جهان / تشنه و تو، سیر گردانی ز آبت، انس و جان؟
ای چرا طوفان نکردی، تا کنی غرق بلا / سرکشان را، تا که طوفانی ز خونها شد روان؟
ای چرا تو خون نگشتی چون حسین از تو نخورد / مثل رود نیل مصر، اندر دهان قبطیان؟
ای چرا در روز عاشورا نخشکیدی ز غیظ / مثل دریای نجف در حول شهر کوفیان؟
نور چشم ساقی کوثر، به حسرت داشت چشم / سویت ای بی آبرو، مایل نگشتی سوی آن؟
- ۹۴/۰۸/۰۳