خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

زمانی که بتوانیم با مطالعه تاریخ، خود را در گذشته و حال بیابیم، بی شک آن را در هدفهای آینده خود نیز دنبال خواهیم نمود تا پاسخی برای « بودن » خود داشته باشیم و آن کمترین چیزی است که از این رهگذر به دست می آید. در این زمان، ما با دو قابلیت لازمِ دربرگیرندۀ معنی و ارزش گذاری برای آن، سنجش های تازه ای را می بینیم که « تغییر و پیشرفت » نخستین و اساسی ترین مقولۀ قابل تحسین زندگی انسان می گردد تا اولاً احساسات آدمی نسبت به زمانی که در آن زندگی می کند تنزل نیابد و ثانیاً اطمینان یابد که نه آغاز راه است و نه در پایان آن و آنچه که به آن می رسیم و می فهمیم، آگاهیِ پایان نیافته ای است که نسلها را در کنار هم قرار می دهد و پیشرفت واقعیت پیدا می کند. در شمال ایران خاستگاه شهرها با سه اصل آب سالم، نور و تابش خورشید و قدرت دفاعی ارتباط پیدا می کرد و آن حداقل در سه شهر بزرگ و باسابقه فومن و لاهیجان و رشت قابل تشخیص است. دو شهر فومن و لاهیجان در دامنه بلندی ها و در شیب ملایم قرار دارند که به تدریج به سوی غرب و شمال غربی زمینهای مناسب همان ناحیه کشیده شده اند. اما شهر رشت در فاصله دو رودخانه ودر یک خط مستقیم نسبتاً بلندی که از شرق به سمت غرب کشیده می شد و آن دو رودخانه را به هم پیوند می داد قرار می گیرد. طول و عرض جغرافیائی این نقطه که بعدها شهر رشت را به وجود آورد، چیزی در حدود چهار در دو کیلومتر بوده است که از نقطه بلند کنار رودخانه زرجوب یعنی صیقلان به طرف نقطه غربی آن یعنی سبزه میدان و چمارسرا می رفت و در منتهی الیه این دو نقطه و در فاصله های نزدیک به آن چشمه های آب و فضاهای سبز و باغها و گردشگاه های چندی وجود داشت که دسترسی مردم را به آب سالم چشمه ها ممکن می ساخت. بعلاوه آب رودخانه ها نیز آن اندازه سالم بود که می نویسند: آب خوردن اهل شهر منحصر به آب چاه است که بدترین آبهاست. بعضی اشخاص و تجار از آب رودبار که از مجاورت ناصریه می گذرد استعمال می نمایند و جمعیت شهر در این زمان بیست و پنج هزار نفر تخمین زده می شد. (فرهنگ ایران زمین، ج26، سال1365، ص 284). میرزا ابراهیم در یاداشتهای خود می نویسد: آب خوردنشان (مردم رشت) از چاه است و دو مجرا رودخانه در خارج شهر می باشد که ارباب سلیقه از آب رودخانه می آشامند. یک مجرا که سیاه رودبار باشد از کهدم می آید و رودخانه دیگر که گوهررود باشد از شفت می آید. به جهت آشامیدن، آب گوهررود بهتر است. (سفرنامه استراباد و مازندران و گیلان، ص171). و تا سالهای 1330 ساکنان حاشیه رودخانه از آب رودخانه ها استفاده می کردند و محل مناسبی برای تخم ریزی آبزیان بود. در روستاهای نزدیک، آب رودخانه های بزرگ مانند خمام رود و شاخه های فرعی آن نیز گواراتر از آب چاهها شناخته شده بود. اما امروز، این دو رودخانه به علت ورود مواد زائد فاضلاب شهری و کارخانه ها و مواد کشنده دیگر از آلوده ترین رودخانه ها بوده و موجب از بین رفتن آبزیان گردیده است. این تنها مشتی از خروارها خاطرات خوب روزهای گذشتۀ این شهر بود که امروز یادآوری آن جز ملال خاطر و عذابِ روح رنجِ دیده کاری از پیش نمی برد، اما سؤالی که باقی می ماند این است که: ما در حال پیش رفت هستیم یا پس رفت؟ و آیا اصلاً این موضوع اهمیتی دارد؟
  • نیما رهبر (شبخأن)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی