خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

هدایت الله خان _ (اتور خان رشتی)

دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۰۵ ق.ظ
هدایت الله خان فومنی = هدایت الله خان گیلانی = اتل خان = اترخان رشتی (به ضم اول و دوم) ، فرزند حاجی جمال خان بن آقا کمال است که آخرین امیر گیلان بود و مقر امارتش فومن و دارالاماره ای هم در رشت داشت. جدش آقا کمال معروف بود از اعقاب خاندان اسحقی است ، در دوره شاه سلطان حسین حاکم رشت بود که به دست کاظم خان شفتی به وی سوء قصد و به قتل رسید.   هدایت الله خان فومنی = هدایت الله خان گیلانی = اتل خان = اترخان رشتی (به ضم اول و دوم) ، فرزند حاجی جمال خان بن آقا کمال است که آخرین امیر گیلان بود و مقر امارتش فومن و دارالاماره ای هم در رشت داشت. جدش آقا کمال معروف بود از اعقاب خاندان اسحقی است ، در دوره شاه سلطان حسین حاکم رشت بود که به دست کاظم خان شفتی به وی سوء قصد و به قتل رسید. پس از آقا کمال ، حاجی جمال که مادرش از اعضای خاندان سلطنتی صفویه بود ، به جای پدر نشست و به سال 1162 ه.ق زمام حکومت گیلان را به دست گرفتو بر کریم خان فرزند کاظم خان (قاتل آقا کمال) دست یافت و به قتلش رسانید ، سپس مقر حکومت را به رشت منتقل کرد. در سال 1365 ه.ق محمد حسن خان قاجار که با حکومت مرکزی درگیریهایی داشت ، به رشت آمد و پس از تأئید امارت حاجی جمال خان خواهرش را به زنی گرفت و بدین طریق از طریق خویشاوندی به استظهار یکدیگر در حوادث امیدوار شدند. بعد از این واقعه حاجی جمال خان فرصتی یافت بر وسعت حوزه حکمرانیش بیفزاید. در سال 1169 به عزم زیارت بیت الله الحرام به حجاز رفت و در مراجعت بر اثر سوء قصد به قتل رسید که عامل سوء قصد به روایتی آقا رفیع شفتی برادر کاظم خان فوق الذکر و به روایتی دیگر آقا هادی شفتی معرفی شد. به هر صورت پیش از آنکه قاتلان حاجی جمال فرصت دست اندازی به حوزه فرمانروائی وی بیابند ، محمد حسن قاجار خود را به رشت رسانید و کسانی که عامل سوء قصد می دانست دستگیر و اعدام کرد و چهار ماه پس از قتل حاجی جمال ، پسر او هدایت الله خان را که کودکی بیش نبود به حکومت گیلان نامزد کرد و حاجی نقی نائب کسما را وکیل کارهای هدایت الله خان نمود که به نام هدایت خان به رتق و فتق امور بپردازد و او چنان کرد تا وقتی که هدایت خان به سن بلوغ رسید. امیر هدایت خان همین که رأساً به کار حکومت پرداخت ، افراد ذکور خانواده کاظم خان شفتی را به دست آورده و به قتل رسانید. فقط کودک خردسالی را که علی نام داشت از مرگ معاف کرد و او را حاکم شفت معرفی کرد و خود به ولایت از آن کودک اداره امور شفت را بر عهده گرفت. زمانی که کریم خان زمام امور کشور را به دست گرفت و بر محمد حسن خان قاجار چیره شد ، از خواهر امیر هدایت خان برای دومین پسرش ابوالفتح خان زند خواستگاری به عمل آورد که مورد قبول شده و مراسم و عقد و عروس بران با ترتیبات بسیار باشکوه برگزار شد(1173 ه.ق). بعد از چندی بر اثر وقوع اختلافات کریم خان لشکر به گیلان کشید و هدایت خان آماده مقابله شد و از نظر احتیاط "قلعه رودخان" را که قلعه ای مستحکم بود تعمیر و به وسایل دفاعی مجهز کرد. چندی کار به پیکار گذشت ، سرانجام به صلح انجامید و کریم خان در چنر نقطه نوابی تعیین کرد که تدریجاً تحت سیطره هدایت خان درآمدند. یکی از انان آقا معصوم معروف به "صاحب اختیار" نایب لاهیجان بود که گرانسری می کرد. امیر هدایت خان خواهر او را به زنی گرفت و پس از مدتی آقا معصوم صاحب اخنیار را به حاجتی به رشت فرا خواند که او در بین راه دچار سوء قصد شد و به قتل رسید. این واقعه بر مزاج کریم خان گران نشست و فرمان داد که قاتل آقا معصوم را پیدا کنند و مادام که کشف نشد هر ساله پانصد من ابریشم در حساب بدهی مالیاتی گیلان منظور شود. با درگذشت کریم خان موضوع خاتمه یافت و نفوذ هدایت الله خان در لاهیجان قوت گرفت. با این همه بعد از کریم خان زند ، امیر هدایت خان فومنی طرفداری خود را از علی مراد خان زند اعلام کرد ولی رابطه نیکوی مزبور به سال 1193 ه.ق به تیرگی گرائید و علی مراد خان زند ، نظر علی خان شاهسون را مأمور پیکار با هدایت خان کرد و او تا رشت رسید و بساط امر و نهی گسترد ولی به سال 1194 ه.ق امیر هدایت خان بر نظر علی خان حمله برد. باری در ناحیه آج بیشه بر قوای او غلبه کرد و او به سمت لاهیجان عقب کشید. هدایت خان به تعقیبش پرداخت و در "لیل کوه" (لیلا کوه) به او رسید و با حمله ای دیگر قوای نظر علی خان را تار و مار کرد. به سال 1195 ه.ق همزمان با درگیری با قوای علی مراد خان در جانب لاهیجان ، به قوای امیر گونه خان طارمی که در کهدم مستقر بود بود و پاسدار یکی از جناحین نظر علی خان شاهسون بود ، حمله برد و آن را درهم شکست و این کامیابی ها راه صلح و آشتی را هموار کرد تا جائی که علی مراد خان زند هیئتی به خواستگاری دختر هدایت خان به رشت فرستاد و کار به صلح و صفا انجامید.   در رمضان همان سال آغا محمد خان قاجار که سازش امیر گیلان و علی مراد زند را نوعی مواضعه بر ضد خود می دید ، لشگر به گیلان کشید. پیکارهایی روی داد که به پا در میانی میرزا صادق منجم باشی که از اکابر گیلان و مورد احترام هر دو طرف بود ، صلح و آشتی برقرار شد و آغا محمد خان به پاداش این خدمت در زمانی بعد ناحیه قاسم آباد رودسر را تیول منجم باشی مذکور کرد. هدایت خان بعد از فراغت از تعرض آغا محمد خان درصدد برآمد تا حریم امنیت خود را از جانب شرق توسعه دهد. چون مهدی بیک خلعتبری ، امیر محلی تنکابن غالباً دشمنان هدایت خان را یاری می کرد ، لاجرم بر وی تاخت و حوزه حکمرانیش را متصرف شد. (پس از کشته شدن امیر هدایت خان ، منطقه تنکابن بر حسب درخواست مهدی خان یا مهدی بیک خلعتبری از پادشاه وقت ، از گیلان جدا شد و بعداً با ضمیمه شده کلارستاق و کجور عنوان منطقه ثلاث گرفت و تحت حکومت مهدی خان درآمد). در این میان خبر رسید که محمد ولی خان نامی که از خلخال به ماسال آمده و به ریاست قبایل گسکر و طالش رسیده بود ، به خود عنوان "سلطان" داده و منشأ ستمگری هایی در ماسال شده است. هدایت خان به قتلش فرمان داد عمالش رفتند و وی را دستگیر کرده و زنده به گورش نمودند. با این مقدمات سخت و عبرت انگیز ، امیر هدایت خان توانست حاکم مستقل و بلا منازع مناطقی شود که حدّش از غرب به "رودکور" می رسید و از شرق به "نمارستاق" و همچنین به سبب تملک اراضی وسیعی در حوزه شرب ولگا که در آن روزگار اتل etel  خوانده میشد ، عنوان "اتل خان" گرفت. (در گیلان و تهران اتور otor خان تلفظ میشد). سرانجام به سال هزار و دویست هجری قمری که ستاره اقبال آغا محمد خان اوج می گرفت ، بار دیگر گیلان عرصه پیکار شد که هدایت خان بعد از پیکارهایی عقب کشید ، چون قوای آغا محمد خان از چند جانب به سوی گیلان پیش می آمدند. او به املاک خود به شکّی و شیروان شد وبعد از تکمیل و تجهیز قوای خود به گیلان تاخت و قوای آغا محمد خان را تا آن سوی رستم آباد به عقب راند و خود به دارالاماره نشست و "ایوانی خان گرجی" را با قسمتی از لشکریانش به تعقیب قوای آغا محمد خان فرستاد که او شکست خورد و پس از پیکارهایی هدایت خان از راه مرداب "پیله بازار" به میان پشته که به قلعه و بارو مجهز بود ، رسید و درصدد بود به سوی شیروان به عقب بنشیند. قضا را شبی آتش به قلعه میان پشته افتاد و فرصتی به حریف دست داد که در آن گرفتاری واضطراب حریق زدگان ، تعرض کند. هدایت خان که از قلعه خارج و به کشتی نزدیک می شد ، به تیری از پای در آمد. سرش را بریدند ، به درگاه آغا محمد خان بردند و در این کار به قدری شتاب و تظاهر کردند که هنوز در اشاره به شتاب اشخاص عجول و متظاهر گفته می شود : "مگر سر اتورخان رشتی را می بری ؟ یا مگر سر اتورخان رشتی را آورده ؟(1201 ه.ق) پس از این واقعه فرزندان هدایت خان "فتحعلی خان و حسینعلی خان" دستگیر و به تهران فرستاده می شوند که به مناسبت انتساب به خاندان سلطنتی (عمه امیر هدایت خان بانوی حرم محمد حسن خان قاجار بود و همچنین جدۀ انان از خانواده سلطنتی صفویه بود) در دربار قاجار تحت نظارت قرار می گیرند تا نوبت سلطنت به فتحعلی شاه می رسد او فتحعلی خان را با عنوان "ایشیک آقاسی" به آذربایجان و حسینعلی خان را به عنوان حاکم به غرب گیلان گسیل می دارد (نک : فتحعلی خان فومنی ، حسینعلی خان).  درباره امیر هدایت خان نظرات متضادی در یادداشتهای زمان یا نزدیک به زمان ثبت شده است. تاریخ نویسان عهد قاجار با اینکه بر سر سفره نعمت پادشاه وقت نشسته بودند ، درباره امیر هدایت خان چنین قضاوت کرده اند : "... آن نهنگ لجّۀ سخا ... از پای درآمد" و او را نهنگ لجّۀ سخا دانسته اند. طوفان هزار جریبی درباره سخای هدایت خان چنین وصف کرده است : دوشم آمد حاتم طائی به خواب گفتم ای بزمت به از بستان مرا می شدی گر زنده یکبار دگر می شد این دشوارها ، آسان مرا گفت طوفان گیرم آمد در بدن از دعای دوستداران جان مرا لیک چون مانم ؟ که هر دم در سخا می کُشد رشکِ هدایت خان مرا از یادگاریهای امیر هدایت خان در رشت فاضلاب آب کش وسیعی بود که با آجر و ساروج ایجاد کرد که آثار آن در جریان احداث اولین خیابان سراسری رشت در چند نقطه از جمله زیر بنائی که در نبش گذر حمام آقا بزرگ ساختمان می شد ، مشاهده گردید. (این گذر در گذشته جزء محله "علمداران" بوده که این نام فراموش شده است). از یادگاری های دیگر ایجاد کانالی بود برای رساندن آب مشروب به دارالاماره هدایت خانی که مازاد آن به خارج از دارالاماره برای استفاده اهالی هدایت می شد. کانال مذبور به علت ساختمان هایی که بعداً در محوطه دارالاماره به وجود آمد ، کور شد. فقط رشته باریکی آب در خارج از محوطه دارالاماره که بعداً مقر حکام رشت شده بود ، ظاهر می شد که زنان ساکن اطراف خانه و سالن تئاتر آوادیس که بعضاً یهودی بوده اند ، از آن باریک برای شستن حصیر ولباس خانه و اهل خانه استفاده می نمودند.  آن آب باریک هم بعد از آنکه عمارت دارالحکومه را برچیدند و به جای آن مؤسسات اداره دخانیات را بوجود آوردند ، به کلی قطع شد. قابل یادآوری است که هنگام پی کنی ساختمان های جدید ، سکه هایی کوچک از نوع پول سیاه ، ضرب رشت یافت شد که نقش ماهیِ درهم داشت. تاریخ سکه محو شده بود ولی بر یک روی آن "ضرب رشت" دیده می شد. --------------------------------------------------- آقای احمد شاملو در کتاب "کوچه" جلد اول _ حرف الف _ صفحۀ 105 می نویسد : "اَتَرخان رشتی یا اَتَرخان اعظم ، شخصی افسانه ای که مظهر تمول سرشار و اصالت خانوادگی ، و در نتیجه ، اعتبار و نفوذ و اهمیت محلی و منطقه ای است". در مورد نو کیسه ای که اصل و نسب خود را فراموش کرده ، به اعتبار ثروت یا مقامی که به چنگ آورده است ، دیگران را به کبر و ناز نگاه میکند ، می گویند اگر کسی نمی شناختش ، ادعا می کرد نوۀ اترخان رشتیم. "هدایت الله خان فرزند حاجی آقا جمال و نوۀ امیره دباج فومنی همان کسی است که بر حسب نوشته آقای حسین محبوب اردکانی به اتورخان رشتی مشهور است". در پانویس صفحۀ 233 از کتاب گیلان در گذرگاه زمان _ تألیف ابراهیم فخرائی آمده است : "اتورخان رشتی را در طهران بنام مردی صاحب ثروت و گشاده دست نام می برند".  ---------------------------------------------------------------------------   منابعی که از هدایت الله خان (اترخان رشتی ) نام برده اند :   تاریخ گیتی گشا ص 293/294 تاریخ منتظم ناصری جلد2 ص 1163 تاریخ منتظم ناصری جلد 3 ص 1382/1387/1400 جانشینان کریم خان زند ص 21/22 رستم التواریخ ص 442 شرح حال رجال جلد 4 ص 427/428/429 کتاب گیلان جلد 2 ص 1003/1004 گلشن مراد ص 198 ناسخ التواریخ جلد 1 ص 42/43/.../52 نامها و نامدارهای گیلان ص 604/.../609
  • نیما رهبر (شبخأن)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی