خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

خلوت من

ببه کي فردا، ايمرۊ جا بئتر ببه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه روحانیون رشت» ثبت شده است


چند سند تاریخی از گیلان و ایران در نشریۀ طالبحق رشت  (دکتر فریدون شایسته)

 

در این مقاله، شش سند تاریخی معاصر گیلان و ایران از نشریۀ طالبحق رشت به اطلاع خوانندگان ارجمند میرسد.

هر یک از  این اسناد، میتواند برای پژوهشگران گیلانی و یا علاقهمند به پژوهش دربارۀ ایران و گیلان دورۀ سلطنت پهلوی دوم، مفید و سودمند واقع شود.

نخستین سند، اعلامیۀ جامعۀ روحانیون رشت است که در حمایت از دولت ملی دکتر محمد مصدق صادر شده بود:

 

برادران دینی !

در این موقع که مبارزۀ ملت ایران علیۀ استعمارچییان خارجی و مزدوران اجانب ادامه دارد و دست اجانب را از کشور اسلامی قطع و لانههای جاسوسی را از مملکت اسلامی ما برچیدهاند و همه این اقدامات خداپسندانه، مستند به مجاهدات و زحمات آقای دکتر مصدق بوده که با کمال بیطمعی، منویات ملت ایران علیه اجانب را، چنانچه شایسته بوده، انجام داد و در مقابل این مبارزۀ ملت ایران علیه اجانب، یک دستهای شوم پس پرده هم مشغول به کار بودهاند که دولت آقای دکتر مصدق سقوط نموده تا بتوانند مقاصد شوم خودشان را انجام و این مرام را با یک توطئه عجیب پس پرده انجام دادند و در نتیجه دولت ملی آقای مصدق سقوط نمود و در اثر سقوط، سراسر کشور که از آن جمله مردم نجیب و رشید گیلان به نام اظهار تنفر از این پیشآمد و ابراز علاقه نسبت به تجدید زمامداری آقای دکتر مصدق تعطیل عمومی نمودهاند. بنابراین جامعه روحانیون هم به نام هماهنگی و پشتیبانی از مرام و مقاصد برادران دینی خود، نماز جماعت را تا پایان تعطیل عمومی، تعطیل مینماییم.

والسلام علیکم برحمتالله و برکاته

حاج شیخ اسدالله اخوان، حاجی شیخ محمدکاظم صادق، حاج سید حسن بحرالعلوم، حاج سید محمود ضیابری، حاج شیخ ابوالقاسم حجتی، سید حبیبالله موسوی، فضلالله سعادت، سید مهدی بحرالعلوم، حاج شیخ محمد لاکانی، سید شفیع واحدی، سید حسین موسوی خلخالی و شیخ حسین لیچایی.

(طالبحق، سال اول، شماره هفتم، پنجشنبه 19 تیر 1331، ص 4)

 

سند دوم، اتحادیۀ مسلمین گیلان، تلگرافی را برای دکتر مصدق نخستوزیر ارسال کرده بود که متن این تلگراف بدین شرح است:

جناب آقای دکتر مصدق نخستوزیر معظم و محبوب، رونوشت حضرت آیتالله کاشانی، پیشوای روحانی.

رونوشت توسط جناب آقای اخگر نماینده محترم مجلس، ساحت مقدس مجلس شورای ملی تهران. رونوشت اداره کل تبلیغات

اتحادیۀ مسلمین گیلان، از لحاظ سهیم بودن در آن نهضت مصدق، همیشه پشتیبان دولت آن جناب بوده و اکنون با ابراز خوشوقتی، از برطرف شدن سوءتفاهم که به وجه احسن صورت گرفته، مجددا پشتیبانی خود را اعلام و از ذات باریتعالی، توفیق آن جناب را در راه خدمت به اسلام و کشور عزیز خواستار است.

اتحادیۀ مسلمین گیلان _ محقق

 

سند سوم این که،

جمعیت مجاهدین اسلام رشت، هم تلگرافی برای نخستوزیر وقت ایران ارسال کرده بود که در نشریه طالبحق چاپ شده است:

تهران ریاست محترم مجلس شورای ملی (رونوشت جناب آقای دکتر مصدق، رونوشت رادیو تهران و رونوشت روزنامۀ طالبحق)

جمعیت مجاهدین اسلام، به نمایندگی از طرف مردم مبارز گیلان، ضمن پشتیبانی از دولت جناب آقای دکتر مصدق و نیات خیرخواهانه معظمله، به عرض نمایندگان واقعی میرساند که کوچکترین مخالفتی با دولت ملی حاضر، مبارزه با افکار عمومی بوده و مخالفین مورد نفرت مردم ایران خواهند بود.

جمعیت مجاهدین اسلام رشت

(طالبحق، شماره 17، پنجشنبه 18 دی 1331، ص 3)

 

سند چهارم، تلگراف تشکر و تقدیر دکتر مصدق، یکی دیگر از اسنادی است که در این نشریه به چاپ رسیده است:

جناب آقای مقدم استاندار محترم گیلان

تلگراف 4732 مورخۀ 32/4/15 واصل گردید. ضمن سپاسگزاری از احساسات پاک و بیآلایش هموطنان عزیز، خواهشمندم تشکرات صمیمانۀ اینجانب را به عموم بانوان و آقایان محترم ابلاغ فرمایید.

دکتر محمد مصدق

(طالبحق، یکشنبه 21 تیر 1332، ص 1)

 

سند پنجم، در نشریۀ طالبحق، گفتگویی به نقل از نشریۀ اطلاعات و در ادامه دیدگاه فردی تحت عنوان نکتهگیر به چاپ رسیده است که فرمایشی بودن انتخابات دورۀ پهلوی دوم را بازتاب میدهد:

نکته:

.... کاشانی : بنده دلیلی دارم که تیمسار زاهدی از حدود و وظیفۀ نخستوزیری خارج شده.

عبدالصاحب صفایی : اگر اینطور نبود بنده و جنابعالی وکیل نمیشدیم.

عبدالرحمان فرامرزی : اگر یک حرف حسابی در عمرت زده باشی، همین است. (به نقل از مذاکرات مجلس مندرج در روزنامه اطلاعات)

نکتهگیر : این خود حضرات نمایندگان ملت هستند که اذعان به چگونگی انتخابات خود میکنند و تأئید گفتار یکدیگر را در این باره مینمایند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل !

(طالبحق، شماره 122، پنجشنبه 30 شهریور 1334، ص 1)

 

و سند ششم یا آخرین سند نشریۀ طالبحق، شعر طنزی است با عنوان «فضلۀ موش» که در این شعر، شاعر که نام مستعار «فرمان» بر خود نهاده است، دولتمردان را از ایجاد روابط حسنه با دولت روسیه (جماهیر شوروی سابق) بیم میدهد و آن کشور را به عنوان دوست کشور ایران نمیپذیرد :

 

ای که خواندی حدیث گربه و موش

قصه روس و موش را کن فراموش

* * * * *

آن شنیدم که در ولایت روس

موشکی بود زیرک و دانا

یکه موشی زرنگ و با تدبیر

هوشمند و دلیر فطانا

عقلمندی و هوش و تدبیرش

شهره در ملک بلشویکانا

هر کسی را به کار بود گره

میفرستاد پیش ایشانا

تا که روزی رئیس کشور روس

گشت در کار خویش حیرانا

بست عهدی که دوستی ورزد

با مقیمان خاک ایرانا

تا مگر کام خود کند حاصل

با سلام و درود و احسانا

پس برنجی خرید از ایران

از برنجان رشت و گیلانا

گفت هر کس رفیق ما گردد

سود او میشود فراوانا

لیک ایرانیان با تدبیر

نخریدند مکر ایشانا

نقش بر آب شد چو نقشه او

گشت از کار خود پشیمانا

خواست تا فکر تازهای بکند

انجمن کرد با وزیرانا

لیک در چاره، جمله درماندند

تا یکی گفت: اولوم به قربانا

موشکی هست در ولایت ما

هوشمند و زرنگ و فطانا

گر اجازت دهی بخواهیمش

زو بجوئیم راه درمانا

رأی او را پسند کرد رئیس

گفت: بر گو بیاید الآنا

موش را بیدرنگ برخواندند

تا بیاید به جمع ایشانا

موش باهوش و با تکبر و ناز

شد خرامان چو پهلوانانا

برسر میز مشورت بنشست

چون که قاطی وزیرانا

قصه خویش را بدو گفتند

کرد شادی و گشت خندانا

گفت گر حرف من قبول کنید

چاره کار هست آسانا

تا به دست شما بهانه دهم

مینهم فضله بر برنجانا

آن زمان بانگ و ناله بردارید

کاین برنج است فضله در آنا

فضلۀ موش در برنج شماست

چون نهیمش به زیر دندانا

این سخن چون ز موش بشنیدند

جمله گشتند شاد و خندانا

پس به تدبیر او عمل کردند

سروران بزرگ، رؤسانا

آن بنای محبتی که اروس

ساخت از بهر خلق ایرانا

از فزونی، استواری گشت

با دوتا فضلۀ موش ویرانا

 

(طالبحق، شماره 193، پنجشنبه 11 جمادیالثانی 1377، ص 4)

 

ماهنامه پژوهشی-علوم انسانی رهآورد گیل / سال دهم / شماره 32 و 33 / آذر و دی 1393

 

 

 

 

  • نیما رهبر (شبخأن)